8 راه ساده برای گسترش خوش بینی وداشتن انرژی مثبت
1.با افرادی که خوش بین هستند مشورت کنید.
2. به آهنگ های مثبت وانرژی بخش گوش دهید
- ۰ نظر
- ۰۴ تیر ۹۶ ، ۰۹:۳۰
- ۲۶۴ نمایش
داشتن ذهنی مثبت در جهان امروز و برای داشتن یک زندگی خوب اهمیت فوق العاده ای دارد. شکی نیست که کارایی یک ذهن مثبت اندیش بسیار بیشتر از ذهن های منفی گراست. گاهی سعی می کنیم به سوی مثبت اندیشی برویم و مثبت باشیم اما امور در عمل آن چنان تفاوتی نمی کند. مطمئن باشید این مسئله بی علت نیست. اگر درونتان هنوز منفی باف است عوض کردن ظاهر و کلمات و گفتن چند جمله مثبت چندان کمکی نخواهد کرد. در این شرایط آن چه باید تغییر کند خود شما هستید و نه هیچ چیز دیگر!
اندیشه های مثبت که بر پایه ی ایده ها و باورهای محدود گذشته بنا شده است نمی تواند تو را از کشمکش ها و هراس های زندگی امروزت رهایی بخشد. باورهایی مانند اینکه به اندازه ی کافی رشد نیافته ای یا آنقدرها دوست داشتنی نیستی همواره تو را در کف اقیانوس نگه می دارد و با وجود داشتن تفکرات و ایده های بالنده نمی گذارد به سطح آب برسی.
وقتی درباره ی زندگی به راهکار و روشی مثبت می رسی و آن را با لیستی بلند از افراد مطرح می کنی و آن ها شروع به انتقاد و اعتراض می کنند. باید بدانی که گوشه ای از کار می لنگد. اگر انرژی و انگیزهی لازم را نداری بدان که صدای جسمت بلندتر از ایده ها و نظراتت است. اگر صبر و شفقت نداری بدان که قلبت گشوده نیست و هر آن چه از افکار مثبت در آن می پروری تغییری نمی کند و نتیجه ای در بر ندارد. مانع دیگر در راه مثبت اندیشی ذهن خودخواه ماست که به عادات و ترس های گذشته اش خو گرفته و نمی خواهد کنترل و قدرت خود را بر امور از دست دهد. این ذهن تنها زمانی مثبت خواهد بود که با ترس و لرز از آن اطاعت کنی.
چه زمانی مثبت اندیشی در ذهن ما نهادینه می شود؟ زمانی که
۱- ذهنی برتر ، پر از احساسات مثبت به پتانسیل های این جهان داشته باشیم.
۲- قلبی گشوده، مهربان و دوست داشتنی داشته باشیم.
۳- جسمی زنده، پویا و پر از انرژی داشته باشیم.
۴- با روح خود پیوندی عمیق داشته باشیم.
به گزارش فرهنگ نیوز، این روزها بسیاری از مردم تحت فشار استرس هایی هستند که تأثیر منفی بر زندگی و مثبت اندیشیشان دارد. گاهی افراد اهمیت مثبت اندیشی را از یاد می برند و این ها درست همان افرادی هستند که همیشه در حال حل مشکلات خود در محیط کار و خانه هستند و این ناراحتی ها و استرس ها لحظه به لحظه ذهنشان را مسموم می کند.
این ساز و کار به صورتی است که شخص خودش متوجه نمی شود. اگر شما هم در چنین شرایطی به سر می برید لیست ۱۰ تایی زیر از ناراحتی های روزمره که مثبت اندیشی ما را نشانه می رود حتماً در مورد شما نیز صادق است. بگذارید ببینیم چه افکار مزاحم و بی فایده ای می توانند بر تفکرات مثبت شما تأثیر بگذارند و نیز راه حلی برای پایان دادن به آن ها بیابیم.
۱- کمبود وقت: برای
تکمیل پروژه ها، خرید، تماس با خویشاوندان و … . در کل می توان گفت این
لیست بی پایان است. هجمه ی بی وقفه ی امور زندگی مانع انجام وظایف شخصی و
شغلیمان می شود و در نتیجه همیشه استرس و نگرانی آن ها را داریم و نمی
توانیم مثبت اندیش باشیم.
راه
حل: همواره سعی کن اوقاتی را به خانواده، خودت، تفریح و … اختصاص دهی. این
کار می تواند موجب آرامش شود و تو را از بند فکرهای منفی رها کند.
۲- رقابت: این
روزها همه در حال رقابتند. همه می خواهند بهترین باشند. و افراد در این
پیکار شخصیت، شأن و مثبت نگریشان را فراموش می کنند. دروغ، خیانت و … رواج
می یابد.
راه
حل: اندکی صبر کن و به جایگاهی که در آن قرار داری فکر کن. کجایی؟ چه کاره
ای؟ هدفت چیست؟ آیا همین ها کافی هستند؟ راضیت می کنند؟ ادامه نده و فکر
کن ببین مهم ترین ها در زندگیت چه چیزهایی هستند.
۳- نمی توان چندین کار را با هم انجام داد: نمی
توان از یک انسان معمولی انتظار داشته باشیم مانند جولیوس سزار بتواند
حداقل سه کار را در آن واحد مدیریت کند. در کل ذهن انسان در لحظه می تواند
تنها بر یک عمل متمرکز شود و انجام چند کار در یک زمان خلاقیت و کیفیت کار و
نتایج آن را کاهش میدهد. همه ی این ها باعت بروز استرس و نگرانی می شود.
راه حل: اولویت تعیین کن. هر کاری به نوبت. این بهترین راه برای انجام کارها است.
۴- ثروت و پول: حتی
اگر پولدار و ثروتمند باشی باز هم همیشه نگران آن هستی. انسان ها به دنبال
ثروت و جاه همه چیز را فراموش می کنند، دچار افسردگی می شوند و همواره
مضطرب و پریشانند.
راه حل: همواره به خاطر داشته باش پول وسیله است نه هدف. سعی کن کمتر به پول فکر کنی و به لذت های دیگر در زندگی بپردازی.
۵- پیری: امروزه
مسئله ی جوانی چه به طور طبیعی و چه در نتیجه ی عمل های جراحی زیبایی و …
بسیار مهم و حیاتی به نظر می رسد. مردم بر این باورند که افراد جوان تر
الزاماً موفق و شاد هستند و به همین دلیل با اولین چین و چروک ها حتی در ۲۵
سالگی می ترسند و غصه می خورند.
راه حل: داشتن چهره ای مثبت راهی خوب برای زیبا به نظر رسیدن است. اگر انسان مثبت گرایی باشید حتماً همه دوستت خواهند داشت.
۶- آگاهی: در
ذهن یک شخص امروزی این باور عمومی وجود دارد که داشتن اطلاعات و آگاهی
یعنی موفقیت. به همین دلیل افراد همیشه نگران اخباری هستند که فرصت نکرده
اند بشنوند، بخوانند و پیگیری کنند.
راه
حل: بپذیر که نمی شود همه چیز را در دنیا بدانی. باید تنها به دنبال
اطلاعاتی باشی که به دانستن آن نیاز داری و البته به دنبال اخبار بد که
موجب افسردگی می شود نباش. گاهی دست از سر اخبار بردار!
۷- هنجارهای زندگی: برخی
افراد نگرانند که مبادا شیوه ی زندگیشان غلط باشد. وقتی نگران شباهت های
زندگیمان با دیگران هستیم برخی از امور مانند علایق شخصی و اصالتمان را از
دست می دهیم.
راه
حل: آن چه دیگران می گویند و می اندیشند را فراموش کن. وقتی نگران تفکرات
همکاران و همسایه ها و اقوام هستی ممکن است اندیشه ها و اعتقادات خودت را
از یاد ببری.
۸- عشق: طبیعت
بشر به گونه ای است که همیشه دلواپس عشقش است. وقتی عاشق نیستی و از تنها
ماندن می ترسی، وقتی عاشقی و می ترسی عشقت را از دست بدهی و نیز زمان هایی
که در سوگ عشق پیشینت زانوی غم بغل گرفته ای.
راه
حل: مطمئناً عشق احساس فوق العادهی در انسان ایجاد می کند اما وجود یا
عدم وجودش به آرزوها و افکار انسان وابسته نیست. آرام و آسوده به زندگیت
برس و نگران آن نباش و آن گاه خواهی دید که همه چیز درست می شود و خود به
خود به پیش می رود.
۹- تصادفات: روزانه
از طریق تلویزیون چندین خبر ناگوار و منفی درباره ی درباره ی حملات مختلف،
تصادفات رانندگی، سقوط هواپیماها و بلایای طبیعی به گوش افراد می رسد و به
همین خاطر است که آنها همیشه نگران چیزهایی هستند که شاید اتفاق بیافتند.
راه
حل: سعی کن مثبت باشی و به چیزهای خوب فکر کنی. با ترسیدن چیزی حل نمی شود
پس از زمان حال لذت ببر و حضور ذهن داشته باش. اجازه نده اخبار بد باشند
که ذهن تو را کنترل کرده و جهت میدهند.
۱۰- آب و هوا: شاید
خنده دار باشد ولی تنها گزارشگران، خلبان ها و زمین شناس ها نیستند که
درباره شرایط آب و هوایی نگرانند. اگر آماری از خواندن و دیدن و شنیدن
اخبار آب و هوا توسط افراد عادی داشته باشیم می فهمیم که مسئله ی آب و هوا
برای عده ی زیادی از مردم یک مسئله ی جدی و نگران کننده است.
راه حل: چیزی به نام هوای بد وجود ندارد. سعی کن انواع آب و هوا را امتحان کنی و نگران برف و باران و باد نباشی.
نتیجه: همه ی این ترس ها ممکن است در زندگی روزمره ی شما نیز وجود داشته باشد و شما متوجه سمی که به ذهنتان وارد می کنند و نیز تداخل آن ها با افکار مثبتتان نباشید. در دنیای مدرن افراد عادت کرده اند لزوم وجود اندیشه ها و اعمال مثبت و مثبت نگری را فراموش کنند.
ممانعت از این نگرانی ها کار ساده ای نیست. فقط باید کمتر به آن ها فکر کنی تا اثراتشان کمتر شود. به یاد داشته باش که مثبت اندیشی کلید شادی و موفقیت در زندگی است. به استقبال افکار مثبت برو و اجازه نده نگرانی های غیر ضروری سلامت و سعادتت را به خطر بیاندازند.
شما بهروشنی انسانهایی را در اطراف خود میبینید که درگیرند و هرچند بسیار تقلا میکنند، اما کمتر به نتیجه میرسند. درحالیکه با کمی «آموزش» و «پیگیری»، میتوانند بهسرعت، با لذت و بهسادگی به خواستههایشان دست پیدا کنند. آنها برای این کار، نیاز به یک «کلید» دارند. این کلیدی است که خیلیها هماکنون مشغول استفاده از آن هستند؛ شما هم دوست دارید این کلید را در اختیار داشته باشید؟
* * *
یک ورزشکار برای اینکه بدنش را آماده نگه دارد، هدفهایش را تعیین کند و بهسوی سکوی قهرمانی گام بردارد، نیاز به مربی کاربلد دارد. یک بازیگر برای اینکه بهبهترین شکل نقش خود را بفهمد و در آن فرو رود و بتواند آن را روی صحنه اجرا کند، نیازمند کارگردان کارآزموده است. یک نوازنده برای اینکه نُتها را درک کند و حرکت دستهایش و نگاهش و فکرش را با موسیقی هماهنگ کند، نظارت یک استاد موسیقیدان را لازم دارد. اصولا هر کسی برای موفقتر شدن در بخشهای مختلف زندگیاش، نیازمند انسانی کارآزموده و کاربلد است؛ یک استاد، یک راهنما، یک همراه، یک مربی.
خبر خوشی برای شما داریم!
سالها تجربه، آموختن و آموزش دادنِ مهارتهای مختلف به میلیونها انسان برای اینکه چطور زندگیشان را بهتر کنند، به اهدافشان برسند و آن زندگی را که دوست دارند بسازند، از «محمود معظمی» چنین فردی ساخته است: یک استاد، یک راهنما، یک همراه، یک مربی. او یک «کوچ زندگی» است؛ یک استاد و همراه و راهنما و مربی برای همۀ کسانی که میخواهند هرچه بهتر و سریعتر به هدفهایشان برسند و در جنبههای مختلف زندگیشان موفقتر و شادتر باشند. او به کوچ کردن انسانها، به اینکه به آنها کمک کند تا ارزشها و تواناییهایشان را ببینند و به کار ببندند، و به اینکه به انسانها کمک کند و آنها را به هدفهای ارزشمندشان برساند، از صمیم قلب عشق میورزد و «ماموریت زندگی» خودش را کمک کردن به انسانها تعریف کرده است.
محمود معظمی خود از این علاقۀ قلبیاش اینگونه سخن میگوید:
«من از صمیم قلب دوست دارم به انسانهای علاقهمند و خواهان موفقیتهای بیشتر کمک کنم تا به اهدافشان و به بهترینِ خودشان برسند. من از این کار بسیار لذت میبرم، چون از یک کودکیِ سخت بیرون آمدم و بهکمک بسیاری از افراد شریف به جایی رسیدهام که میتوانم به خودم احترام بگذارم و ارزشهایم را درک کنم. من مایلم انسانها را به این باور برسانم که: تو گوهری، گوهری که وقتی خداوند تو را آفرید به خودش تبریک گفت!»
شما بهروشنی انسانهایی را در اطراف خود میبینید که درگیرند و هرچند بسیار تقلا میکنند، اما کمتر به نتیجه میرسند. درحالیکه با کمی «آموزش» و «پیگیری»، میتوانند بهسرعت، با لذت و بهسادگی به خواستههایشان دست پیدا کنند. آنها برای این کار، نیاز به یک «کلید» دارند.
آن کلید چیست؟
محمود معظمی میگوید که کلید این کار، اینکه انسانها بهسرعت، با لذت و بهسادگی به خواستههایشان برسند، «کوچینگ» است اما نه هر کوچینگی! او معتقد است افراد علاقهمند و هدفمند ظرف مدت حداقل ۳ ماه تا یک سال بهکمک آموزهها و تجربیاتی که او دارد، بهسرعت، با خوشی و با لذت به خواستهها و اهداف و آرزوهایشان دست مییابند. آرزوهایی که بارها تلاش کردهاند و به آنها نرسیدهاند.
و حالا به شما مژده میدهیم که این کلید در اختیار شماست و از هماکنون امکان استفاده از خدمات کوچینگ محمود معظمی برای همۀ شما عزیزانی که دوست دارید هرچه سریعتر و بهتر به اهداف خود برسید، فراهم شده است.
شما هر جنسیتی داشته باشید:
- مرد
- زن
و هر سنوسالی داشته باشید:
- نوجوان
- جوان
- میانسال
- سالخورده
و هر نقشی در زندگی خانوادگی یا کاری داشته باشید:
- پدر
- مادر
- شوهر
- زن (همسر)
- کارآفرین
- مدیر
- معلم
- کارمند
- کارگر
- دانشآموز
- دانشجو
- سایر...
و هر هدفی که داشته باشید:
- میخواهم ماشین بخرم
- میخواهم خانه بخرم
- میخواهم ازدواج کنم
- میخواهم همسرم مرا بیشتر دوست داشته باشد
- میخواهم درآمدم را بالاتر ببرم
- میخواهم یک کسبوکار تازه راه بیندازم
- میخواهم شرکتم را بهتر مدیریت کنم
- میخواهم رئیس شرکتم بیشتر قدر مرا بداند و پاداش کارهایم را بدهد
- میخواهم با فرزندانم صمیمیتر شوم و آنها را بهتر تربیت کنم
- میخواهم به وزن ایدهآلم برسم
- میخواهم تندرستتر و سرحالتر شوم
- میخواهم با خودم بیشتر آشتی شوم
- میخواهم رنجشها و خشمهایم را حل کنم
- میخواهم وقت بیشتری برای خودم داشته باشم تا به کارهای موردعلاقهام برسم
- میخواهم یک مهارت هنری را که خیلی دوست دارم بیاموزم
- میخواهم یک مهارت فنی را که خیلی دوست دارم بیاموزم
- میخواهم یک زبان خارجی بیاموزم
- میخواهم در رشتۀ موردعلاقهام در دانشگاهی که دوست دارم تحصیل کنم
- میخواهم در مدرسه موفقتر باشم
شما همان چیزی هستید که فکر می کنید و در عین حال می توانید نیازهایتان را
نیز احساس کنید. پس هدفی والا برای خود تعیین کنید و در راه تحقق آن نهایت
تلاشتان را به کار ببندید.
تمامی احساسات، عقاید و دانش ما به افکار درونی مان ـ آگاهانه یا
غیرآگاهانه ـ بستگی دارد و چه بدانیم یا ندانیم تحت کنترل هستیم و می
توانیم مثبت یا منفی، مشتاق یا بی تفاوت، فعال یا غیرفعال باشیم.
بزرگ ترین فرق بین مردم، رفتار و طرز برخورد آنان است. برای برخی، یادگیری
لذتبخش و هیجان انگیز است، برای دیگران سخت و خسته کننده و برای بسیاری
دیگر، یادگیری فقط کاری ضروری برای پیدا کردن شغلی مناسب محسوب می شود.
رفتارها و طرز برخورد ما در حال حاضر عادت نامیده می شود که به علت دریافت
بازخورد از طرف والدین، دوستان، جامعه و خودمان شکل می گیرد و در واقع
تصویری است از ما وجهان ما.
این رفتارها غالباً به وسیله گفتگوی درونی که مرتباً با خود ـ آگاهانه یا
غیرآگاهانه ـ داریم، تقویت می شوند. در واقع اولین گام برای تغییررفتار،
تغییر گفتگوی درونی ماست. یکی از روش های تغییر عبارت است از تعهد، کنترل
وچالش.
●تعهد
در خود تعهد و الزام مثبت به خود، یادگیری، کار، خانواده، دوستان، طبیعت و
دیگر چیزهای با ارزش ایجاد کنید. به خود و دیگران ارج نهید. در آرزوی
موفقیت باشید. با شوق و اشتیاق زندگی کنید و کارهایتان را انجام دهید.
●کنترل
فکر خود را روی چیزهای مهم متمرکزکنید. برای چیزهایی که به آن ها فکر می
کنید و کارهایی که انجام می دهید هدف و اولویت تعیین کنید، از قبل تمامی
فعالیت های خود را در ذهن تصور و مرور کنید. برای مقابله با مشکلات،
استراتژی داشته باشید، یاد بگیرید که چگونه به خود آرامش بدهید. ازموفقیت
ها لذت ببرید و با خود روراست باشید.
●چالش
مشوق خود باشید. هر روز رفتار خود را تغییر دهید و بهبود بخشید. تمام تلاش
خود را به کار ببندید و به عقب برنگردید. یادگیری و تغییر را غنیمت
بشمارید. چیزهای نو را امتحان کنید. گزینه ها و انتخاب های مختلف را درنظر
بگیرید. با افراد جدید آشنا شوید. هر چیزی را که نمی دانید بپرسید. مواظب
سلامت جسمانی و روحی خود باشید. مثبت گرا باشید. مطالعات نشان داده که
افراد دارای این مشخصات در اوقات خوش، برنده هستند و در شرایط سخت، محکم و
قوی به زندگی ادامه می دهند. تحقیقات همچنین نشان داد مردمی که آگاهانه
گفتگوی درونی و غرور خود را اصلاح می کنند، غالباً خیلی سریع در رفتارشان
بهبود حاصل می شود. انرژی آنها افزایش می یابد و همه چیز به نظر بهتر می
آید.
تعهد، کنترل و چالش به ساخت اعتماد به نفس و ایجاد تفکر مثبت کمک می کنند.
●۷ پیشنهاد برای ایجاد تفکر مثبت
ـ در هر طبقه ای، در جست و جوی افراد مثبت برای ایجاد ارتباط باشید.
ـ در هر سخنرانی، در جست و جوی ایده های جالب باشید.
ـ در هر فصل کتاب، در جست و جوی مفهوم هایی باشید که برای شما مهم هستند.
ـ با هر دوستی، درباره ایده جدیدی که به تازگی یادگرفته اید، صحبت کنید.
ـ از هر معلمی سئوال های خود را بپرسید.
ـ لیستی از اهداف، افکار و رفتار مثبت خودتان تهیه کنید.
ـ به خاطر داشته باشید، شما همان چیزی هستید که فکر می کنید.
وقتی روزتان خیلی پرمشغله باشد، خیلی راحت ممکن است به مسائل منفی توجه کنید. بخاطر کارها و مسئولیت های زیادتان ممکن است احساس خستگی، کلافگی و استرس زیادی داشته باشید. درنتیجه، افکار منفی به درون مغزتان راه باز می کنند. بااینکه می دانید مثبت اندیشی برای وضعیت ذهنتان بهتر است اما اگر بگوییم که برای سلامتی تان هم می تواند مفید باشد، شاید تعجب کنید. تحقیقات نشان داده است که مثبت اندیشی می تواند فواید بسیار زیادی در بر داشته باشد از بالا بردن اعتمادبه نفس و سلامت روانی تان گرفته تا ارتقای سلامت فیزیکی تان.
چیزی
که نحوه زندگی انسانها را مشخص می کند، تفسیر و نوع دیدشان نسبت به وقایع
بیرونی است نه خود آن وقایع. سرمنشأ مثبت اندیشی از باورهای ما می آید.
باورها و اعتقادات هر فرد و نوع برداشتش از زندگی و وقایع آن است که او را
به سمت و سوی خوشبختی
و یا بدبختی می برد. هیچگاه مشکلات و سختیهای زندگی تان را لعن و نفرین
نکنید. این فکر که دنیا سرشار از مشکل است را دور بریزید و در عوض هرگاه
موقعیت نامطلوب یا مسئله ناخوشایندی در زندگیتان پیش آمد، به دنبال راههای
مثبت و طلایی برای حل آن مسائل باشید.
به طورکلی مثبت اندیشی و افکار
منفی هر دو به صورت مسری از فردی به فرد دیگر سرایت می کند. شما می بایست
سعی کنید به جای اینکه اجازه دهید افکار منفی دیگران بر شما تأثیر بگذارد و
روحیه شما را تضعیف کند. با این کار شما می توانید هم به اطرافیان خود کمک
کرده و هم روحیه مثبت اندیشی خود را تقویت کنید.
ما باید نسبت به افکار خود آگاهی بیشتری داشته باشیم زیرا که افکار ما دارای قدرت بیش از اندازه ای است که حتی بتوانید فکرش را بکنید. اگر نگران از دست دادن شغلتان باشید، با این نگرانی؛ احتمال اخراج خود را بیشتر می کنید
روانشناسان معتقدند که تفکر بیش از حد می تواند باعث بروز اشکالات اساسی در اعمال انسان شود، به ویژه برای خانم هایی که در استرس و ناامیدی به سرمی برند، به اضطراب و افسردگی شان منجر خواهد شد. در ادامه، توصیه هایی برای توقف تفکر بیش از حد و آرامش یافتن در زمان حال به شما پیشنهاد می شود. اگر شما بسیاری از مواقع خود را در چنین موقعیت هایی می یابید، به قول روانشناسان؛ "بیش از اندازه متفکر" هستید و این طرز فکر می تواند به سلامتی شما آسیب شدید برساند.
سر خود را درون برف پنهان نکنید
نخستین گام برای حل مشکل، قبول آن است. اگر احساس می کنید که نمی توانید ذهن خود را نسبت به افکار بیش از اندازه کنترل کنید و این موضوع در کاهش شادی، تصمیم گیری، انجام کارها و یا تشکیل روابط عاطفی شما تاثیر گذار است پس بپذیرید که مشکل دارید. اگر هر زمانی که اتفاق بدی می افتد و خود را در دام افسردگی و منفی گرایی می بینید، شما مشکل دارید. انکار مشکل و سرِ خود را درون برف پنهان کردن منجر به وضعیت بدتر شما خواهد شد.
خود را ببخشید
هنگامی که پذیرفتید بیش از حد فکر می کنید، خود را ببخشید زیرا مغز انسان تمایل طبیعی به تفکر بیش از حد دارد. خانم دکتر روانشناس «سوزان نولن-هوکسما» کارشناس برجسته در این زمینه، می گوید:"مغز ما برای تفکر بیش از حد برنامه ریزی شده است زیرا افکار و خاطرات ما به طور ذاتی به یکدیگر مرتبط هستند. بنابراین هنگامی که انسان در اثر یک رخداد دچار استرس می شود، سیل افکار منفی که هیچ ربطی به موضوع اصلی ندارد به ذهن او سرازیر می شود.
نفس بکشید
اولین و ساده ترین کاری که انسان در این مواقع می تواند انجام دهد، کنترل تنفس است. تنفس به شما آرامش می بخشد و شما را به زمان حال و طبیعت پیرامونتان مرتبط می سازد. این موضوع بسیار ساده به نظر می رسد ولی هنگامی که ذهن ما شروع به تفکر منفی می کند، ما به نوعی جنون کشیده می شویم که کنترل آن نیز مشکل است ولی باید بدانیم که در این هنگام ما به آرامش ذهنی و بدنی نیازمندیم.
صحبت نکنید
اولین و ساده ترین کاری که انسان در این مواقع می تواند انجام دهد، کنترل تنفس است. تنفس به شما آرامش می بخشد و شما را به زمان حال و طبیعت پیرامونتان مرتبط می سازد
بسیاری از کسانی که بیش از حد تفکر می کنند، به ویژه خانم ها در هنگام استرس و نگرانی، نمی توانند جلوی صحبت کردن خود را بگیرند. در مواقع نادری ممکن است که صبحت کردن در مورد نگرانی ها به شما کمک کند ولی در بیشتر اوقات باعث بدتر شدن اوضاع و شرایط می شود. اگر واقعا احساس نیاز به بیان مسائل خود دارید، می توانید آنها را بنویسید و به وسیله ذهن آگاه خود آنها را تجزیه و تحلیل و در نتیجه روشن نمایید. در بیشتر مواقع، هنگامی که آنها را می خوانید، متوجه می شوید که بیشتر نگرانی ها و افکار منفی شما بی مورد است.
خودتان را مشغول کنید
شما اکنون می دانید که بدن و ذهن خود را به وسیله کنترل تنفس و کمتر صحبت کردن چگونه آرام نگاه دارید ولی گاهی انرژی درونی بدن شما باید به گونه ای تخلیه شود که در این موارد یک پیاده روی سریع، دوچرخه سواری طولانی و یا سریع، بازی با حیوانات خانگی و کودکان، انجام یوگا، بازی های ورزشی، شنا و یا دویدن می تواند مفید باشد.
افکار ما واقعیت را می سازد
همان
طور که در بالاتر ذکر شد ما هیچ گونه کنترلی بر آشکار شدن و چگونگی وقایع
زندگی خود نداریم، حداقل بخشی از ذهن خودآگاه ما تنها توانایی دیکته کردن
برخی وقایع را دارد و این افکار ماست که با شکل دادن انرژی برای ما ایجاد
واقعیت می کند. بنا به قانون جذب؛ ما هر بیشتر در مورد چیزی نگران باشیم،
همان نتایج نگران کننده را به سوی خودمان جذب می کنیم.
با انجام چند تکنیک ساده، مثبت اندیشی را در خود تقویت کنید زیرا این افکار ما هستند که می توانند زندگی ما را دگرگون سازند. اگرچه وقتی اتفاق ناگواری برای ما می افتد، مثبت نگاه کردن به آن تا حدی غیر ممکن به نظر می رسد اما حداقل می توان اجازه نداد اتفاقات منفی تمام نگاه شما را به زندگی در برگیرد.
مریم ملک صالحی روان شناس می گوید:بعد از شناسایی اندیشه های منفی خود، سپس یک قدم به عقب برداشته و از خود این سؤالات را بپرسید:
آیا شرایط به همان اندازه بد است که من فکر می کنم؟
آیا می توان به شیوه دیگری به قضایا نگاه کرد؟
از اتفاق های پیش آمده چه تجربه ای کسب کرده ام که در آینده آن را به کار ببرم؟
بعد
از مطرح کردن این سؤال ها از خود، شروع به تکرار جمله های تأکیدی مثبت
کرده و این عبارت ها را آگاهانه برای خود خلق کنید و از به کار بردن جمله
های منفی به طوری جدی پرهیز کنید.
مثبت اندیشی به جای احساسی ناامیدی یا کلافگی، به شما امکان می دهد با فکر کردن به راه های موثر برای حل مشکل و پیدا کردن راهکارهای خلاقانه، با چالش های زندگی روبه رو شوید. شاید آسان نباشد، اما تاثیر مثبتی که بر سلامت فکری، احساسی و جسمی شما می گذارد، ارزشش را خواهد داشت.